بدون عنوان
دردونه ی مامان دیشب کلی خوشتیپ کردی با مادر بزرگی و عمه جان اینا رفتی عروسی پسر دایی بابایی.البته قبل از رفتن به عروسی بهشون افتخار دادی و رفتی اتلیه باهاشون چند تا عکس گرفتی . خودم هنوز عکسا رو ندیدم ولی به محض اینکه به دستم برسن هر کدوم که قابل نمایش باشن رو میزارم.بوس بوس.دلم برات تنگیده اخه از دیروز عصر تا حالا که 9 صبحه ندیدمت. دیشب تا ساعت 3 عروسی بودی بعدش هم خونه بابا بزرگ لالا کردی. اخه تو ماشین خوابت برده بود.گفتم دیگه نیارنت خونه خودمون اذیت میشی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی