نبض زندگی مامان و بابا سلام. ببخش که دبر به وبلاگت سر میزنم چون واقعا وقت کم میارم. همیشه باید پشت سرت باشم و مواظبت باشم که یه وقتی خراب کاری نکنی. و به خودت اسیب نرسونی گلم.ن شاءالله اگه خدا بخواد فردا عازم گیلانیم.من و تو بابایی و دایی جواد و مریم جان.من یقیین دارم بهمون خیلی خوش میگذره.چون یه همسفر خاص دارم .اون کسی نیست جز یکی یه دونه ی خودم. خیلی دوست دارم. عزیز دلم. این دومین سفری هست که با هم میریم.سفر اولمون تهران بود ولی یه سفر کاری بود .یه کمی اذیت شدی اخه 8 ماهت بیشتر نبود .اما این سفر فرق داره .مخصوصا اینکه دایی جواد و مریم جون هم باهامون هستن.راستی چند تا اهنگ کودکانه ی فارسی و انگلیسی به علاوه ی اهنگای مورد ع...